سکوت شب
ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﯿﻢ دختر است دیگر.... گاهی دلش می خواهد بهانه های الکی بگیرد... به بانه ی آغوش تو... شانه های تو... که بعد تو... آرام... خیلی آرام... در گوشش زمزمه کنی: ببین من عاشقتم... دلم برای باران تنگ شده است دلم برای صدای قطره هایش تنگ شده است دلم تنگ است برای پرسه زدن زیر باران... بارانی که به من آموخت رسم زندگی را... دلم تنگ است برای صدای غرش آسمان برای ابر های سیاه سرگردان... در آن روز ها بارانی بود برای قدم زدن در زیر آن و خالی کردن دل های پر از غم. مدتی است که دیگر نه بارانی است و نه ابری... این روز ها تنها یک قلب است پر از درد ... که نمیداند درد دلش را به چه کسی بگوید. کسی که عاشــــــق است محــــرم ديگری نـــــمی شود محــــــرمـيـت دل ميخواهـــــد نه دليـــــــل نَــہ اینکــہ مَــــرد باشَــــــد نَــہ ! .. قُولـَــــــشْــــ ... فِکـــــــرَشْــ ... آنقَدر مَردانــہ کــہ بِتَوانـْـ تا بینَهایتــِ دُنیا
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﻋﺸﻘﻤﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﻢ ,
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﺩﺍﻏﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ ..!
ﺷﮑﺎﮐﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؛
ﺑﺪ ﺩﻝ ﻣﯿﺸﯿﻢ
ﺑﺪ ﺧُﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯿﺸﻪ ؛
ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﻣﯿﺸﻪ
ﻗﻬﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺩﺗﺮ ﻣﯿﺸﯿﻢ …
ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﺶ ﺑﺨﺎﻃﺮِ ﺗﺮﺱِ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻪ ﻫﺎﺍﺍ…
ساده هستم
ساده مي بينم
ساده مي پندارم زندگي را
نميدانستم جرم مي دانند سادگي را
سادگي جرم است و من مجرم ترين مجرم شهرم
ساده مي مانم…
ساده ميميرم…
اما…
ترک نمي گويم پاکي اين سادگي را …
آدمــ هاهر چقدر بزرگــ تر می شوند
دلشانـــ بیشتر بغل میخواهد
حتی بیشتر از وقتیـــ که کودک بودند
دِلَمـــ حُضور ِ مَردانــہ می خواهَد ..
مَــردانــہ باشَــد حَرفــَــــــشْـــ ...
نِگاهَـــشْـ ... و قَلـبَشْــ ...
بـــہ او اِعتماد کَــرد تکیــہ کــَرد....
قالب جدید وبلاگ پيجك دات نت